کانون وبلاگ نویسان ایران

۱۳۸۹ آذر ۲۴, چهارشنبه

ده نشانه براى امام ! (اصول كافى)



زراره از امام باقر نقل می‌کند که فرمود، برای امام ۱۰ نشانه باشد:

۱ - پاک و ختنه شده زاده گردد.

۲ - با کف دست بر زمین آید و صدای خویش را با ادای شهادتین (اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد الرسول الله) بلند نماید.

۳ - جُنب نشود (در خواب از او منی خارج نگردد).

۴ - چشمش می‌خوابد و دلش بیدار است.

۵ - خمیازه نمی‌کشد.

۶ - از پشت سر نیز مانند جلو می‌بیند.

۷ - مدفوعش بوی مُشک دارد.

۸ - زمین او را ببلعد و وکیل پنهان کردنش باشد.

۹ - اگر زره فرستاده‌ی الله (رسول الله) را بپوشد اندازه‌اش باشد؛ ولی اگر کس دیگری این زره را بپوشد خواه کوتاه قد و یا بلند قد، یک وجب از او بلندتر باشد.

۱۰ - اگر نمیرد محدث شود (تا زنده است دائما حدیث گو گردد).

(اصول کافی/کتاب الحجه/باب موالید الائمه)

۱۳۸۹ آذر ۲۲, دوشنبه

آيا تا بحال هيچ آيت الله گردن كلفت ديده اى كه براى مداوا بجاى لندن و پاريس ، دخيل به امامزاده ببندد؟


چرا ملت بدبخت و يه لا قباى كون برهنه كه مريض ميشود خودش را با طناب و زنجير به پنجره فولاد و ضريح امامزاده ها و حرم امام رضا و معصومه ميبندند ولى هيچ آيت اللهى را نميبينى كه چنين كارى بكند و براى مداوا به لندن و آمريكا و فرانسه ميرود ؟
چرا آدم بدبخت براى اينكه گره از كارش گشاده شود نذر و نياز ميكند و دست بدامان امامزاده ها ميشود ولى آيت الله بزرگ بازار داران گشاد و الدوله دنبال رانت و واردات شكر و لاستيك و غيره ميشود ؟
صد البته خودشان بهتر از هر كسى ميدانند كه اينا همه كشكه و براى امثال ما گفته شده !

همين - زت زياد

۱۳۸۹ آذر ۱۱, پنجشنبه

آقاى دكتر سيد ا.ن. ، بخدا اينقدر كه اين استعمار پير در ايران قدرت داره ، در انگليس نداره !



خيلى باحالين بخدا ، استعمار پير براتون تو مجلس تصميم ميگيره كه كدوم وزيرتونو استيضاح كنين !

عجب نظام مقتدرى دارين ، تو روز روشن وسط يكى از پر جمعيت ترين شهرهاى دنيا استاداى دانشگاهتون رو ميكشن ، مردم عادى رو توى جاده ها زورگيرى ميكنن و ميكشن ،
از همه مهمتر سه ميليون نفر از همين مردمى كه بقول خودتون درست چندروز قبلش بهتون راى دادن رو اغفال ميكنن كه بيان تو خيابون و فتنه بپا كنن !
از بلندپايه ترين افراد نظامتون رو باپول ميخرن تا بعنوان سران فتنه بر عليه نظامتون قيام كنند .

آيت الله هايى كه يك عمر در حوزه درس خوندن و درس دادن رو يك شبه اغفال ميكنن !

دروسى كه عمرى در دانشگاهها تدريس ميشد ، معلوم ميشه كه نوشته همونا بوده !

جالبه كه همتون از پايين تا بالاى نظام ، خودتونو جر ميدين كه مدركى از دانشگاههاى همين استعمار پير بگيرين - آقازاده هاتونو به دانشگاههاشون بفرستين يا اقامت بگيرين و صد البته كه حساباى بانكيتون هميشه در اونجا پر باشه.
آقاى دكتر ا.ن. ، تو اگه مشكل جنسى هم داشته باشى ، حتما استعمار پير دستش تو كار بوده !

آقاى دكتر سيد ا.ن. ، اينقدر كه اين استعمار پير در ايران قدرت داره ، در انگليس نداره والله بخدا !

۱۳۸۹ آذر ۷, یکشنبه

۱۳۸۹ آذر ۵, جمعه

از صدر اسلام هم همين بوده كه هست !(همين ديروز در جمع بسيجيان آقا با زبان مبارک بسیجی نا بینا را شفا دادند)


در يكى از وبلاگهاى ذوب شدگان ولايت سيد على مطلبى خواندم كه عجيب و جالب بود ، عين مطلب بعلاوه لينكش را در زير مياورم ، و دقيقا تاريخ جلوى چشمانم رژه ميرود ، كه تمامى داستانهايى كه از بچگى بخورد ما دادند ، چنين منابعى داشته است و بس.

***حضرت‌آيت‌الله خامنه‌اي رهبر معظم انقلاب اسلامي، صبح امروز پنج‌شنبه در تجمع 110 هزار نفري بسيجيان در قالب اردوي فرهنگي رزمي "فدائيان ولايت " جهت سخنرانی حضور یا فتند. به محض ورود رهبر معظم انقلاب اسلامی یکی از بسیجیان که از هر دو چشم نا بینا بود به سختی خود را به اقا رساند واز اقا خواست چشمان بیمار اورا شفا دهد با تقا ضای این بسیجی ،همه شگفت زده شدند اقا لحظه ای سکوت کرد سپس به بسیجی نا بینا گفت :سرت را بیار جلو. انگاه اقا زبان مبارک خود را در اوردند وبر روی چشمان نا بینای این بسیجی گذاشتند لحظه ای از این اتفا ق نگذشت که بسیجی نا بینا شفا پیدا کرد وهم اکنون قادر به دیدن می باشد.***

منبع : وبلاگ فرزندان ولايت .
http://425987.blogfa.com/post-7.aspx

۱۳۸۹ آذر ۱, دوشنبه

فرازهايى از دوران طلايى راحل !(محراب يعنى مكان حرب ، يعنى مكان جنگ)


يوم الله واقعى روزى است كه اميرالمومنين عليه سلام شمشيرش را كشيد و خوارج را از اول تابه آخر درو كرد و تمامشان را كشت . ايام الله روزهايى است كه خداوند تبارك و تعالى يك زلزله اى را وارد ميكند ، يك سيلى را وارد ميكند ، يك طوفانى را وارد ميكند ، به اين مردم شلاق ميزند كه آدم شويد . اميرالمومنين اگر بنا بود مسامحه بكند شمشير نميكشيد تا هفتصد نفر را يكدفعه بكشد. در حبس هاى ما هم بيشتر اين اشخاصى كه هستند مفسدند . اگر ما آنها را نكشيم هر يكيشان كه بيرون بروند آدم ميكشند . "آدم نميشوند اينها". شما آقايان علما ، چرا فقط سراغ احكام نماز و روزه ميرويد؟ چرا هى آيات رحمت ميخوانيد و آيات قتال نميخوانيد؟ قر آن ميگويد بكشيد ، بزنيد ، حبس كنيد ، چرا شما فقط همان طرفش را گرفته ايد كه صحبت از رحمت ميكند؟ "
" رحمت مخالفت با خدا است ".....
محراب يعنى مكان حرب ، يعنى مكان جنگ . از محرابها بايد جنگ پيدا شود ، چنانكه بيشتر جنگهاى اسلام از محرابها پيدا ميشد . پيغمبر شمشير دارد تا آدم بكشد . آئمه ما هم ، عليهم السلام ، همگى جندى بودند، همگى جنگى بودند . "آدم ميكشتند".

روح الله خمينى ، سالروز تولد پيامبر اسلام در ديدار مقامات عاليرتبه جمهورى اسلامى.

۱۳۸۹ آبان ۲۶, چهارشنبه

امام جعفر صادق (@) : خداوند بزرگوارتر از آن است كه به زن نيز حميت و غيرت دهد !


از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود : غيرت مخصوص مردان است و لذا خداوند بيش از يك مرد را بر زن حرام فرموده ، ولى به مرد چهار زن را اجازه داده است ، زيرا خداوند بزرگوارتر از آن است كه به زن نيز حميت و غيرت دهد !

اصول كافى

۱۳۸۹ آبان ۲۴, دوشنبه

۱۳۸۹ آبان ۲۲, شنبه

مجموعه اى از نقشه هاى خليج هميشه فارس ، از زمان اختراع عقل و نقشه در تاريخ انسان !

مجموعه اى از نقشه هايى كه از بدو اختراع نقشه و عقل توسط انسانها از خليج هميشگى فارس بجا مانده است.
باشد كه اين چش تنگها و آن كون گشادها در تمامى جهان درس گيرند و كمى بخود آيند .
(با كليك روى هر نقشه ميتوانيد در اندازه بزرگتر ببينيد)


















۱۳۸۹ آبان ۲۱, جمعه

نطفه همه افراد نظام اسلامى تو باغ ميوه بسته شده! سيد على رو كه مطمئنم !


يافتم يافتم ، نطفه همه افراد نظام اسلامى تو باغ ميوه بسته شده! سيد على رو كه مطمئنم !

طبق حديث نبوى :

محمد ابن عبدالله به على ابن ابيطالب :
يا على ! در زير درخت ميوه دار جماع نكن كه اگر فرزندى به هم رسد ، جلاد و كشنده مردم يا رئيس و سر كرده ستم باشد.

بدون شرح!!!

حسن نصرالله تو درست ميگويى!



من با عرب هرگز مشگلى نداشته و ندارم و حتى معتقدم آنها كه دارند، يا متعصب اند و يا آموزش كافى ندارند؛ با اين تذكر مختصر، مى پردازم به گفتار رهبر شيعيان لبنان، "حضرت" حسن نصرالله، من با بيشتر سخنان ايشان كه در مورد ايران و ايرانى بيان كرده است هم خوانى دارم:

-آيا هر ساله صدها هزار ايرانى براى زيارت به عربستان نميروند، و سد ها ميليون دلار پول بى زبان خود را به اعراب ارمغان نمى كنند؟

-آيا هر ساله صدها هزار ايرانى به زيارتگاه هاى مستقر در عراق و سوريه سفر و ارقام هنگفت هزينه نمى كنند كه به مزار عرب زادگانى روند كه تاريخ ايران به جز خون و خون ريزى و تجاوز و چپاول از آنان يادگارى ديگر ندارد؟

-آيا همين ما پارسيان نيستيم كه با افتخار اسامى كج و معوج عربى را بر فرزندانمان ميگذاريم؟

-آيا اگر تلاش ها و پايمردى ابر مرد تاريخ ادب پارسى، حكيم طوس نبود، ماهم امروز بسان تمامى كشور هاى اشغالى اعراب و از جمله مصر زبان باستانى خود را از دست نداده بوديم و امروز به زبان عربى گفتگو نمى كرديم؟

-آيا ١٤٠٠ سال بعد از مرگ عربى به نام حسين، هر ساله دشنه بر فرق و گِل بر سر و زنجير بر پشت نمى كوبيم؟

-آيا در سفره تنها جشن باستانى ايران زمين كه هنوز پا بر جاست و سالش از ٢٥٠٠ بيش، به جاى شاه نامه، از كُتب عربى استفاده نمى كنيم؟

-آيا اين ما ايرانيان نيستيم كه در مراسمى وحشى و عربى ساليانه ميليون ها گوسفند را براى خرسندى خدا قربانى كرده و اين خرافه را به نا حق پاسبانى و پاسدارى مى كنيم؟

-آيا اين ما ملت پُر افتخار ايران زمين نيستيم كه يك عرب را در خراسان پرستش مى كنيم و از مرده اى كه حتى توانایی نجات خويش را از سم درون خوراکش نداشت، تقاضاى شفا و معجزه ميكنيم؟

-آيا دُخترانِ توران دُخت و ايران دُخت، با افتخارى بيمانند كتاب اعراب را بر سر نمى گيرند و در بالماسكه هايي به نام سفره حضرت فلان و بهمان شركت نمى كنند، تا آنان كه جان خويش را توان نجات نداشتند، شايد گوشه چشمى بر اينان كرده و دعاى آنان را مستجاب كنند؟

-آيا ما ايرانيان، ما فرهنگ باختگانِ خرد ستيزِ عقل از كف رفته، روزى از اين خواب غفلت بر خواهيم خاست و به ژرفاى اين فاجعه و به عمقِ شومِ اين زخمِ چركين پى خواهيم برد؟

-آيا هرگز تاريخ مُدون سرزمينمان را خوانده ايم؟

-آيا نمى دانيم كه خود را سيد و سيده خطاب كردن، نشانه دو چيز است: يكى پذيرش برترى عرب بر ايرانى است و ديگرى رضايت خاطر ما از اينكه فرزندان نا خلف و حرام زاده و محصول تجاوز آنان بر نياكانمانيم؟

-آيا ما تنها كشورى در دنيا نيستيم كه قلب پرچمش به زبان بيگانه مزين است؟

- آيا ما پارسيان نيستيم كه نواميس خويش را براى فاحشگى به كشور هاى عربى صادر مى كنيم و اين خوارى و زبونى را چگونه بر مى تابيم؟

- پس چه جاى شكايت است از حسن نصر الله؟!

- آيا گفتار ناخوشايند و گوشخراش او ترسيمى واقع بينانه و راست گويى محض نيست؟

آيا براى جلوگيرى از اين روند شوم كارى خواهيم كرد؟


(برگرفته از يك پست الكترونيكى)

۱۳۸۹ آبان ۱۱, سه‌شنبه

و اين است برابرى حقوق زن و مرد در جمهورى اسلامى !


1- هيچ ميدانستيد كه هر مرد ايرانى كه با زن خارجى ازدواج كند ، آن زن خارجى اتوماتيك شهروند ايرانى ميشود و بالطبع بايد از قوانين ايران طبعيت كند !

2- هيچ ميدانستيد كه هر زن ايرانى كه با مرد افغانى ازدواج كند ، اتوماتيك از شهروندى ايرانى خارج شده و حتى اگر كودكان آنها در ايران بدنيا بيايند شناسنامه نخواهندگرفت و ده‌ها هزار کودک ایرانی- افغان هم‌چنان بدون شناسنامه سرگردانند

به بيان ديگر در قوانين جمهورى اسلامى مرد خارجى با مرد خارجى تفاوتهاى بسيار دارد ، بعنوان مثال يك مرد آمريكايى يا آلمانى شامل چنين قانونى نميشود در صورتى كه مرد افغان كه عمدتا مسلمان و بقول مسلمانها برادر و همسايه و هم نژاد با ايرانيها هستند از چنين قانونى استفاده نميكنند .

خيلى باحاليما نه ؟

۱۳۸۹ آبان ۶, پنجشنبه

دليل از اين مسخره تر ؟ اگر دايى سهراب مجاهد بود - شوهر عمه مجتبى هم مجاهد بود (شيخ على تهرانى) .



يه چيزى بگين كه مرغ پخته تو زودپز منفجر نشه ، اون الاغى كه اين آس رو رو كرده ، فكر نميكرد كه اينقدر كه ما آس براى رو كردن داريم كه اصلا قابل مقايسه نيست.
جوابگوى تمامى خونهاى ريخته شده خود شخص خ.ر. هست و بس.

پس لطفا بذارين درشو ، همين

آقا مجتبى ، مرجع كيلو چنده؟ آ سيد مجتبى بخود آ !


در جامعه اى كه ما ميشناسيم با اين مردم فهيم ، من نميدانم كه اين آقا مجتبى براى چه دنبال مرجعيت ميگردد ؟ عجبا كه اين جماعت كه خود را رهبر آينده اين مردم ميدانند لحظه اى به خود زحمت نميدهند كه ولو بسيار سطحى روى اين جامعه مطالعه كنند و ببينند كه مرجعيت سالهاست كه از اعتقادات بخش بزرگى از اين جامعه رخت بربسته ، با فوت آيت الله منتظرى كه آنهم بخاطر همراه بودن با مردم و نه بخاطر مرجع بودن بود ، ديگر كسى پهن بار مرجع نميكند .
آ سيد مجتبى بخود آ ، اگر كمى گوش و چشم خودت را باز ميكردى ميديدى و ميشنيدى كه مردم يكصدا گفتند و ميگويند :
مجتبى بميرى ، رهبرى رو نبينى ،
حالا يك عقب مانده ذهنى كه بر فرض مرجع هم باشد ، حتى اين مردم به گارى هم نميبندند.
من نميدانم در حوزه بشما چه نشان دادند ، مطمئنا چيز خوبى نبوده كه اينطور كر و كور شدين.

مرجع كيلو چند؟

۱۳۸۹ آبان ۱, شنبه

هميشه واكسيناسيون چند مرحله داره ! جناب خ.ر. نگذار خدايى نكرده بخاطر ندانم كارى اين نظامت كله پا بشه!


شهر قم را امتحان كردى - يكروز هم اتوبان قم را امتحان كن !

جناب رهبر نظامه خودت ، بخاطر اينكه نظام را در مراحل مختلف واكسينه كرده باشى پيشنهاد ميكنم يك روز فقط يك روز اونهم يك روز تعطيل ، مثلا جمعه اتوبان قم را در اختيار مردم قرار بده ، تا ببينى چطور تهران با سيل سبز جمعيت به قم وصل ميشود ، البته شما هم اين حق را دارى كه يك روز ديگر هر موقع كه ميخواهى طرفداران خودت را فرا بخوانى .
به همون خدايى كه تو ميپرستى ، واكسيناسيون هميشه چند مرحله داره ، نگذار كه اين نظام الهى خدايى ناكرده بخاطر ندانم كارى در واكسن زدن پشت ورو بشه.

از ما گفتن بود.

۱۳۸۹ مهر ۳۰, جمعه

اينها ديگه حرفاى من كافر نيست ، اينها سخنان روح الله خمينى است! (اسلام دين خون است)


مذهبى كه جنگ در آن نيست ناقص است. اگر به حضرت عيسى سلام الله عليه هم مهلت ميدادند به همين ترتيب عمل ميكرد كه حضرت موسى سلام الله عمل كرد و حضرت نوح سلام الله عليه عمل كرد . اين اشخاصى كه گمان ميكنند كه حضرت عيسى اصلا سر اين كارها را نداشته و فقط يك ناصح بوده است، اينها به نبوت حضرت عيسى لطمه وارد ميكنند، براى اينكه پيغمبر شمشير دارد ، جنگ دارد ، جنگ ميكند كه مردم را نجات دهد. همانطور كه امام هاى ما هم همه جندى (سرباز) بودند، با لباس سربازى به جنگ ميرفتند ، همه آدم ميكشتند ، آنهاييكه ميگويند اسلام دين جنگ نيست و اسلام نبايد آدمكشى بكند اسلام را نميفهمند. قر آن ميگويد جنگ جنگ ، يعنى كسانيكه تبعيت از قر آن ميكنند بايد آنقدر به جنگ ادامه دهند تا فتنه از عالم برداشته شود. جنگ يك رحمتى است براى تمام عالم و يك رحمتى است از جانب خداوند براى هر ملتى در هر محيطى كه هست. شما چرا هى آيت رحمت را در قر آن ميخوانيد و آيات قتال نميخوانيد؟

سخنان آيت الله روح الله خمينى بمناسبت سالروز پيامبر اسلام ( سى ام آذر ماه هزار و سيصد و شصت و سه )

۱۳۸۹ مهر ۲۷, سه‌شنبه

حالا خود امام زين العابدين كى بوده كه نواده اش چى باشه؟از اون جد ! چنين فرزند خلفى هم بايد انتظار داشت !


حالا خود امام زين العابدين كى بوده كه نواده اش چى باشه؟

به چيزى افتخار كنين كه اگه خودتونو كسى قبول نداشت لا اقل بگه طرف باباش فلانيه!

هميشه مريض بودنش افتخار بود ؟ يا صحيفه سجاديه اش؟ يا عملكرد نواده اش؟

يك عمرى دعا كردن و زجه زدن (ذجه - ضجه - ظجه) و از كيسه بيت المال خوردن كجاش افتخاره؟

از اون جد ! چنين فرزند خلفى (ناخلفى) هم بايد انتظار داشت.

والله شجره نامه من كه به "جدم كاكل كچل" ميره خيلى از رهبر پر افتخار تره !

بيخيال بابا !



۱۳۸۹ مهر ۲۶, دوشنبه

زن يا دخترى كه به صيغه سيد در آيد خودش بعنوان عروس پيغمبر به بهشت ميرود !


زن يا دخترى كه به صيغه سيد در آيد خودش بعنوان عروس پيغمبر به بهشت ميرود !
و پدر و مادر و بستگانش نيز بى احتياج به سوال و جواب با شفاعت پيغمبر وارد بهشت ميشوند (علامه مجلسى ، بحارالانوار ، جلد ششم )

بدون شرح

۱۳۸۹ مهر ۲۴, شنبه

من يك پرسپوليسى مادرزاد هستم ، ولى شغل داورى بسيار بسيار مشكله، درضمن يكسال است كه سبزم.


من يك پرسپوليسى مادرزاد هستم ، بگفته مورخين ، بنده وقتى بدنيا اومدم قرمز بودم ، پدرم هم پرسپوليسى بود و هست ، تمام خانواده پرسپوليسى هستيم ، اما اولا كه شغل داورى شغلى بمراتب سخت و حساس و مشكليست ثانيا هميشه و در همه جا چنين اتفاقات و اشتباهاتى اتفاق ميافتد ، و در آخر يك ياد آورى مهم و آنهم اينكه در حال حاضر همه ما سبز هستيم ، فراموش نفرماييد لطفا!!!

دم همگى گرم ، حتى آبيا ، مرسى

۱۳۸۹ مهر ۲۰, سه‌شنبه

خيام در کاخ مدائن و در دانشگاه تهران



خيام در کاخ مدائن و در دانشگاه تهران

خيام در زمان خودش پس از ديدن ايوان مدائن چنين گفت:


آن کــاخ که بر چرخ همي زد پهلو
بــر درگـه آن شـهـان نـهادندي رو
ديديم که بر کنگـره اش فـاخـتـه اي
بنشسته و مي گفت که کوکو کوکو؟

و اکنون گويا در مورد دانشگاه تهران در روزهاي جمعه چنين سروده است:

آن کــاخ کـه بود مظهر علم و هنر
بــر درگـه آن شهان نهادندي سـر
ديديم که بر هر چمنش صـدهـا خر
هر جمعه نشستند نمودند: عرعر!

۱۳۸۹ مهر ۱۰, شنبه

چرا قيمت دلار بيكباره اينچنين بالا ميكشد - آيا اين همان دلارهاييست كه در سوله ها انباشته شده اند؟ آنطرف سكه هم ببينيم!


اگر حمل بر دايى جان ناپلئون بودن نكنيد ، معتقدم اين هم ترفندى از دولت كودتاست تا آقازاده ها و سرداران ميلياردر- دلارهاى خود را با قيمتهاى گزاف به ريال تبديل كنند ، مملكت كه در حال حاضر ملك شخصى آقايان است و بهر شكل كه دلشان بخواهد با اين ملت و اين كشور رفتار ميكنند ، از افراد قابل اطمينان خبرهاى موثق دارم كه آقايان دلارهاى خود را با متر مكعب تخمين و شمارش ميكنند ، دلارهايى كه از معاملات قاچاق و غير قانونى انباشته شده اند و در خارج از كشور هم كه راهى براى خرج كردن و سرمايه گذارى باقى نمانده است.
بايد منتظر ماند و ديد و شنيد كه دوباره اين كودتاچيان و دزدان سرگردنه چه خوابى ديده اند؟

۱۳۸۹ مرداد ۳۰, شنبه

كجايى محمدرضا شاه پهلوى كه ببينى بالاخره نيروگاهت ميخواد راه بيافته! اگه.....


نيروگاهى كه سى و پنج سال پيش شروع به ساختش كردى - كم كم ، نم نم ، يواش يواش ، آهسته آهسته ، گاماتس گاماتس ، گوش شيطون كر ، چشم بد كور ، زبونم لال با صرف هزينه اى كه شايد هيچ كس نتواند بر روى كاغذ بياورد ، فكر ميكنم و البته بهيچ عنوان يقين ندارم كه ميخواد راه بيفته ، البته بشنو و باور نكن .
خوش بحالت محمدرضا كه رفتى و اين روزا رو نديدى- همين.

۱۳۸۹ مرداد ۱۷, یکشنبه

مسخره بازی ای بنام اعجاز عددی قرآن






همیشه هر وقت که ما یک بت جدیدی را می شکنیم، بت های جدیدی خروار خروار ابتیاع می کنیم و این مشکل ما و همین طور جامعه بشری است. غافل از اینکه به همان سرعتی که به سمت خرافات هجوم می آوریم به همان سرعت از واقعیت دور می شویم و در منجلاب توهم خود ، فرو می رویم ....
اولا بسیاری از این دست معجزات بر پایه ابجد است و دوستان بعنوان حجت بالغه از آن استفاده می کنند که در این حرکت چند اشکال کوچولو وجود دارد. اولا این که ابجد از ریشه دروغه یعنی هیچ حدیثی که دلالت بر صحت آن باشد در وحله اول و در وحله دوم هیچ روش عقلی -منطقی - علمی که دلالت کند بر اینکه مثلا اگر بسم الله 19 حرف دارد دلالت بر اعجاز آن است، وجود ندارد.
دوما اینکه اصلا در مشترکات ما جانوری بنام ابجد راه ندارد! حکایت این است که یک پر رویی را توی ده راه نمی دادند، سراغ خانه کدخدا را می گرفت ! در باب ابجد در جفر صحبت زیادی داشتیم . یک روز یکی از دوستان با احتیاط مثل اینکه سر اعظم را فاش می کند به بنده گفت : با فلانی نگرد فرد کثیفیه ! گفتم چرا گفت ( مثلا ) ببین شماره تلفنش اینه 22689310 گفتم خب خباثت او را از کجا فهمیدی ؟! گفت : این علمیه که خدا فقط از آسمون به من و به فرد ی در شهر تاکستان داده گفتم خب بفرمایید ما هم استفاده ببریم ... گفت ببین جمع این اعداد می شود 31 درسته ؟ گفتم بله ... گفت خب اگر جلوی 31 یک 0 بگذاریم می شود 310 یعنی اسم عمر که برابر 310 است! تازه این از آن بی ... ها است. گفتم چرا؟ گفت چون آخرِ تلفنش عدد اسم عمر را داره یعنی در زندگی خود اول عُمَریه و آخرش هم عُمَر پرسته. با او نگرد! بنده که محو استدلالات ایشان شدم گفتم . دوست عزیز ( که احتمالا تازه از تیمارستان فرار کردی ) بنا به چه قانونی چه حدیثی ابجد درسته؟ بر چه مبنای ابجدی شما مجاز هستی یک صفر برای خودت اضافه یا کم کنی؟ بر چه مبنایی اگر شماره فردی شد عدد 310 می شود عدد عمر؟ چرا نمی گویی می شود عدد شاهد = 310 یا ... میسر = 310 ؟؟؟ که از اسماء خداوند است؟ در ضمن فرضا اسم این فرد بشود عمر . زمانی که آقای عبدالله ابن عمر ( یعنی فرزند خود عمر ) یار حضرت امیر است این مزخرفاتی که می بافی یعنی چی و چه معنایی می دهد؟! این شد استدلال که چون جمع مسخره تو شد 310 پس این آدم بده ؟ یا اینکه چون اصلا اسم طرف شمر یا عمره حتما دشمن خدا است ؟ این همه محمد و علی دزد و قاچاقچی داریم و این همه عمر و یزید درستکار یا بلعکس. آخر این استدلالات را از کجا بیرون می آورید ؟ حالا حکایت قرآن شده که می گویند : رمز قرآن عدد 19 است! در حالی که اگر الف مقصوره الله را محاسبه کنیم یا رحمن را رحمان بنویسیم یا تشدید را جدا گانه بنویسیم بالای 20 می شود.
اصلا مگر قرآن نوشتنی بوده که عددهایش را جمع می کنید؟ بنده خودم در یک آیه قرآن چندین اختلاف در نوشتار دیدم ( نه در تلفظ ) که : در سوره نمل نوشته شده " ان لا تعلئا علیّ و اتونی مسلمین " و در جای دیگر نوشته بود " الاّ تعلوا علی ّ و اتونی مسلمین " در حالی که هر دو به یک عبارت لفظی خوانده می شد اما نوشتار آنها متفاوت بود. شما می توانی رحمان را رحمن با الف مقصوره بنویسی . بعدش هم تازه بسم الله بشه 19 تا کجا آمده که این حجت است بر اعجاز قرآن چون فلان سوره 19 تا آیه داره؟ در حالی که هنوز هیچ کس نمی تواند بگوید قرآن چند آیه دارد برای اینکه وقف های بین آیات را یک آیه حساب می نمودند یا اینکه بسم الله را بعضی ها جزو آیه حساب می کنند ( شیعیان ) و بعضی ها خیر .
با این مقدمه مخالفان اعجاز عددی قرآن را منفجر کرده اند و بقول دوستان تو دهنی محکمی به چنین مدعیانی زده اند که بررسی می کنیم. نمونه اش سایت زیر 2303.aspxhttp://samanghan.blogfa.com/post - نوشته : سوره « ق » پنجاهمین سوره قرآن کریم است . این سوره چنین آغاز می شود: « ق و القران المجید »؛ یعنی قاف ، سوگند به قرآن با عظمت. محققان در مورد اعجاز عددی در این سوره و ارتباط آن با عدد 19 گفته اند: حرف « ق » در آیه های این سوره 57 بار به کار رفته است و این رقم مضربی از 19 است ( 57 تقسیم بر 19 مساوی است با 3 ) . نکته جالب تر اینکه ، واژه « مجید » به حساب ابجد برابر 57 است ؛ و به این ترتیب ، این واژه به تعداد حرف « ق » در این سوره نیز اشاره دارد و با آن هماهنگ است. " خب شما را به خدا این شد استدلال؟ 19 از کجا در آمد؟ شما می گی رمز قرآنیه ؟ ببخشید شما کی باشید؟ خدائید؟ پیغمبرید؟ از کجا سبز شدید؟ مجید چه ربطی به قرآن داره ؟ ابجد چه ربطی به حقانیت قرآن داره؟ همه اینها چه ربطی به استدلال مضحک و خنده دار شما داره؟ اگر می گویید قرآن با لفظ مجید آمده خب با لفظ کریم هم آمده در ضمن شما حق ندارید از یک چرت و پرتی بنام ابجد در استدلالات خنده دار خود استفاده کنید! شما در اثبات حقانیت قرآن ماندید حالا آمدید دست به دامن ابجد شدید؟ خب ق که سوره 50 قرآنه درسته - ق در این سوره هم 57 بار آمده که هیچ ربطی به 50 نداشت. اگر می گویید 57 اشاره به مجید دارد مخالفان می گویند خیر : اشاره به سگ او دارد ( کلبه = یعنی سگ او = ( به ابجد 57 ) یا می گویند : یا شمر = 551 که تقسیم بر 19 می شود 29 هم معنی دار می شود و معلومه قرآنی و الهیه. یا لفظ یا ابلیس = 114چون موافق 114 سوره قرآنه یعنی همیشه باید قرآن ما ابلیس باشد!؟ و تازه این لفظ هم بر 19 که رمز قرآنه قابل قسمته و حاصل تقسیم آن می شود 6 که اشاره به خلق السموات و الارض فی سته ایام دارد که 6 یعنی مراحل کمال یعنی کمال قرآن در بندگی و اطاعت بی چون و چرای ابلیسه ( اگر بنا باشه بجای دلیل مزخرف ببافیم چطوره که اینها را قبول نمی کنید و چرندیات خودتون را قبول می کنید؟ ) عدد یا ابولهب هم برابر 57 است و قابل قسمت بر 19 که خارج قسمت آن می شود 3 موافق لفظ بدون تکرار الله که می شود اله ( از نظر تعداد حروف ) اگر مزخرف بافتن و نتیجه گیری های آسمان ریسمانی اینه ، پس چرا چنین حقوقی برای شمر و ابولهب و ... قائل نیستید؟ مضاف بر اینکه لفظ " یا شمر، شمرُ ابوبکرُ ابلیس " علاوه بر اینکه 19 حرف دارند موافق بر حروف بسم الله الرحمن الرحیم ، برابر با عدد 1425 نیز هستند که به 19 قابل قسمت است و جمع این اعداد یعنی 1+4+2+5 برابر است با 12 که می شود تفسیر ( مزخرف ) نمود که آن عدد الشهور عندالله اثنی عشر که دقیقا برابر 12 است و این خارج قسمت 12 دقیقا برابر است با جمع عدد ابجد مجید یعنی 57 یعنی 5 + 7 که می شود 12 از آن گذشته هم مجید و هم مجموعه این اسامی بر 19 قابل قسمتند پس آیا با این همه روابط ریاضی می شود نتیجه گرفت که خداوند مجید می خواهد به ما بفهماند که همیشه قرآن اصلی را با مدد گرفتن از این اراذل ( بعلت یاء نداء یا شمر ) طلب کنیم ؟! چون بر 19 قابل قسمته و این همه روابط معجزه آسای ریاضی استخراج می شود؟ باز هم مزخرفات این گونه ای اگر می خواهید بسازید بنده هم بلد هستم ... ادامه الفاظ کذایی ....
بلللله در ضمن یاء نداء اول و مضاعف شدن لفظ شمر دلالت بر این حقیقت دارد که خداوند همیشه اصرار دارد که به راه او برویم مخصوصا که عدد لفظ شمر می شود 540 که اگر 0 را حذف کنیم و 54 را 45 بنویسیم می شود عدد ابجد آدم یا انسان کامل . تازه 5 + 4 هم می شود 9 که اگر جزر آن را بگیریم می شود 3 موافق عدد حروف خود شمر و موافق تعداد حروف علی = 3 = حروف بلا تکرار محمد ( محد ) = با تعداد حروف حسن ( = 3 ) و بلا تکرار الله ( اله ) ( تذکر : ببینید دوستان چقدر راحت می شود مزخرف بافت و یک هالو را هالوتر کرد؟
شما را به خدا این هم شد تفسیر؟ که چون فلان عدد به 19 قابل قسمته پس قرآن معجزه است!؟ ) ادامه مزخرفات موافقین اعجاز عددی قرآن ... http://golhayedabestan.blogfa.com/post-159.aspx از این باغ وحشی که تحت عنوان وبلاگ است و هدفش را فقط سازندگی ( البته سازندگی احمقها از انسانهای عاقل ) ذکر نموده بد نیست گذری به این وب داشته باشیم .
ایشان فرموده :
"1. كلمه ( شهر ) به معني ماه ، 12 بار در قرآن كريم تكرار شده است كه مساوي تعداد ماههاي يك سال است " خب این شد معجزه؟ البته بنده به پیغمبری این جاعل ایمان آوردم چون عدد شهر در قرآن فقط 4 بار تکرار شده و الشهر 5 بار و مجموعه مشتقات لفظ شهر 21 بار حال بیابید پرتقال فروش را ... که این 12 کذایی از کدام جهنمی استخراج شده. برای اینکه فریب این حقه بازها را نخورید مدرک مستندی ارائه می دهم این مدرکی که بنده نوشتم از معجم المفهرس قرآن است ص 337 نوشته جناب رضا کیان زاد. می توانید خودتان تشریف ببرید ببینید. اما معجزه دوم این آقا
2. كلمه ( يوم ) به معناي روز ، 365 بار در قرآن كريم تكرار شده است كه مساوي تعداد روزهاي يك سال شمسي است " کلمه یوم در قرآن 224 بار تکرار شده ( اسنادی که عرض می کنم از همان کتابه و من بعد از این فقط شماره صفحه را ذکر می کنم. ) ص 670 اما یوم و مشتقاتش 475 بار در قرآن تکرار شده ( حال بیابید پرتقال فروش را برای بار دوم )
3. كلمه ( ساعه ) 48 بار در قرآن كريم تكرار شده است كه در 24 مورد قبل از آن يكي از حروف ذكر شده است و در 24 مورد ديگر قبل از آن حرفي وجود ندارد . بنابراين هر مورد را كه در نظر بگيريم مطابق است با تعداد ساعات يك شبانه روز كه 24 ساعت مي باشد . جواب مخالفان : لفظ ساعه هم فقط 8 بار در قرآن آمده دوباره فرمودند "
4 . كلمه ( سجد ) به معناي سجده كرد و مشتقات آن ( در زمان ماضي ، مضارع و امر ) براي عاقلان 34 بار تكرار شده است كه اين عدد برابر است با تعداد سجده هاي واجب روزانه ، چون روزانه 17 ركعت نماز واجب است و هر ركعت 2 سجده دارد " در حالی که ( ص 297 ) مشتقات سجد 92 بار در قرآن آمده و لفظ امر اسجد و اسجدوا 9 بار در قرآن آمده و اسجدی یکبار در قرآن آمده. دوباره افاضات جدید ایشان
5 . كلمه ( رجل ) به معناي مرد مساوي كلمه ( امراه ) به معناي زن هر كدام 24 بار آمده است در حالی که لفظ رجل ( ص 262 ) و مشتقاتش 73 بار و خود رجل تنها فقط 13 بار در قرآن آمده. و لفظ امراه با مشتقاتش 38 بار در قرآن آمده ( ص 573 ) و لفظ خود امراه 11 بار در قرآن آمده .افاضهء جدید بعدی ...
6. كلمه ( ملائكه ) به معناي فرشتگان و كلمه ( شيطان ) به معناي اهريمن و يا جن هر كدام 88 بار تكرار شده است . کلمه ملائکه 52 بار در قرآن آمده ( ص 582 المعجم ) ملائکه 6 بار ملائکته 5 بار للملائکه 9 بار که مجموعا می شود 72 بار و لفظ ملک هم در قرآن با مشتقاتش 206 بار آمده. اما لفظ شیطان که خیر اما لفظ شطن با مشتقاتش ( ص 329 ) 88 بار آمده که به هیچ وجه با مشتقات ملک یا لفظ ملائکه برابر نیست ( چه عجب بالاخره یک عدد شیطان با اینکه هیچ ربطی به ملائک نداشت و هیچی را ثابت نمی کند را درست گفته ) افاضه بعدی ـ
7 . كلمه ( استعاذه ) به معناي پناه بردن و كلمه ( ابليس ) به معناي شيطان هر كدام 11 بار به كار رفته است لفظ استعاذه در قرآن اصلا بکار نرفته - اما فاستعذ فقط 4 بار بکار رفته و مشتقات عوذ مجموعا 17 بار بکار رفته ( ص 427 ) اما لفظ ابلیس است که 11 بار بکار رفته ص 2 که هیچ ربطی به عدد 17 یا 4 نداشته ... ادامه افاضات ...
8 . كلمه ( آخرت ) به معناي جهان آخرت و كلمه ( دنيا ) به معناي اين جهان هر كدام 115 بار تكرار شده است کلمه آخرت ( الاخره ) 90 بار ( ص 19 ) و آخر با مشتقاتش 250 بار تکرار شده اما لفظ الدنیا 115 بار تکرار شده ص 228 که به هیچ وجه با هم قابل قیاس نیستند. افاضه بعدی ...
9 . كلمه ( الحسنات ) به معناي خوبي ها و كلمه ( سيئات ) به معناي گناهان هر كدام 180 بار تكرار شده است . کلمه الحسنات فقط یک بار در قرآن آمده - اما لفظ حسن و مشتقاتش 194 بار تکرار شده ( ص 179 ) اما سیئات فقط 6 بار اما کل لفظ سوء با مشتقاتش 167 بار در قرآن آمده ص 318 ( مشخص است وقتی کل مشتقات یک لغت از عدد ذکر شده این آقا یعنی 180 کمتر است ، داستان جعلیه نه بحث علمی ) ادامه افاضات ...
10. كلمه ( الحياه ) به معناي زندگي و كلمه ( الموت ) به معناي مرگ هر كدام 145 بار تكرار شده است . کلمه الحیاه فقط 64 بار در قرآن آمده و لفظ حی 189 بار ( ص 197 ) اما لفظ الموت فقط 35 مرتبه البته با مشتقاتش هم 154 مرتبه در قرآن آمده و به هیچ وجه با تعداد لفظ حیات برابر نیست! ( ص 586 المعجم ) ادامه افاضات ...
11. كلمه ( ارسل ) به معناي فرستاد و مشتقات آن 513 بار در قرآن كريم تكرار شده است و نام 28 پيامبري كه در قرآن از آنها نامي آورده شده است نيز مجموعاً 513 بار تكرار شده است . کلمه ارسل دیگه چی چیه ؟ کلمه ارسل ارسَلَ 6 بار اَرسِل 2 بار ارسِلَ 4 بار بیشتر در قرآن نیامده و ریشه رسل با مشتقاتش است که 513 بار آمده که مسلما مشتقاتش به معنای " فرستاد " نیست ص 271 اما نام 28 پیامبر هم این عدد نیست و اصلا ایشون اسم آنها را هم نیاورده و خیلی خیلی خیلی کمتر از این عدد است. و به 100 تا هم نمی رسد افاضه بعدی
12. كلمه ( الرسل ) به معناي پيامبران و كلمه ( الناس ) به معناي مردم هر كدام 368 بار تكرار شده است . کلمه الرسل فقط 18 بار در قر آن آمده ( ص 270 ) و لفظ الناس هم فقط 187 مرتبه ( ص 627 ) ادامه افاضات ایشان ...
13. كلمه ( الرغبه ) به معناي ميل و كلمه ( الرهبه ) به معناي ترس هر كدام 8 بار تكرار شده است . کلمه الرغبه اصلا در قرآن نداریم - اما از ریشه رغب 8 عدد داریم ( 278 ). اما الرهبه هم در قرآن نداریم ( ص 281 ) اما از مشتقاتش 12 عدد داریم . ادامه ...
14. نام مبارك پيامبر اسلام ( محمد و احمد ) مجموعاً 5 بار در قرآن آمده است ( 4 بار محمد و 1 بار احمد ) و كلمه صلوات كه به معناي درود مي باشد و بيشتر براي درود فرستادن بر پيامبر و خاندان پيامبر استفاده مي شود نيز 5 بار در قرآن تكرار شده است . نام احمد فقط یک بار و محمد 4 بار در قرآن آمده در ص 192 المعجم و لفظ صلوات به معنی درود هم فقط 2 بار در قرآن آمده یکی در سوره توبه آیه 99 و یکی در 157 بقره ص 357 المعجم ادامه ....
15. كلمه ( ايثار ) به معناي گذشت و فداكاري و كلمه ( شح ) به معناي بخل و تنگ نظري هر كدام 5 بار تكرار شده است . اما کلمه ایثار اصلا در قرآن نداریم - لفظ شحّ دو بار آمده ص 324 اما با مشتقاتش 5 بار آمده ... افاضات دیگر ...
16. كلمه ( سرور ) به معناي شادي و كلمه ( حزن ) به معناي غم و اندوه هر كدام 4 بار تكرار شده است کلمه سرور هم از لغاتی است که اصلا در قرآن وجود ندارد اما سرورا یک بار و مسرورا 2 بار در قرآن آمده ( ص 301 المعجم ) اما مشتقات سرر 44 بار در قرآن آمده. اما لفظ حزن . این لفظ هم اصلا در قرآن نیامده اما از ریشه حزن 42 بار در قرآن آمده . ادامه ...
17. كلمه ( الحر ) به معناي گرما و كلمه ( البرد ) به معناي سرما هر كدام 4 بار تكرار شده است . لفظ الحر فقط دو بار در قرآن آمده و از ریشه حرر 15 بار ص 175 ادامه ...
18. عبارت ( حزب الله ) به معناي ياران خداوند و عبارت ( حزب الشيطان ) به معناي ياران شيطان هر كدام 3 بار تكرار شده است . لفظ حزب الله 3 بار ( ص 177 ) و حزب الشیطان فقط 2 بار آمده ( همان صفحه ) ... دوستان آیا این که فرضا حزب الله 300 بار و حزب شیطان فرضا 300 بار بیاید دلیل اعجاز می شود؟ دلیل می شود که هیچ بشری بلد نیست دو لفظ را با اعداد برابر در کتاب خود ذکر کند؟ واقعا داشتم فکر می کردم یک وقت خدای ناکرده از دیدن این همه اعجاز این بزرگواران و مسلمین عزیز مبادا سکته کنند و جان به جان آفرین تسلیم کنند؟ - یاد میدان 7 تیر افتادم که نوشته ای بر دیوار بود در ... ما 72 تن دقیقا به عدد شهدای کربلا از دست دادیم و از دوستم جویا شدم و متوجه شدم شهدای بمب گزاری مجلس حدود هشتاد و اندی بوده ( هر عددی بوده 72 تا نبوده ) و شهدای کربلا هم تا حدود 150 نفر ذکر شده حالا این 72 از کجا استخراج شده ؟ خدا می داند ... حالا حکایت این آقایان است البته صاحب این وب از آن افرادیه که می روند و از این سایت و آن سایت مطلب جمع می کنند ! آن هم بدون ذره ای تحقیق و دقت ! اما آن جاعلان دین فروش و خود فروشی که هر حقه ای سوار می کنند تا معجزات نداشته ای را به کتب نسبت بدهند را باید چه بنامیم ؟!



.
.
.

۱۳۸۹ مرداد ۱۳, چهارشنبه

نارنجك دستى در همدان براى ا.ن. - آقاى ا.ن. قبل از اينكه با خاك انداز جمع شوى ، توبه كن !


نارنجك براى ا. ن.- آقاى ا.ن. اين است نتيجه دشمنى با هموطنان.

اى دشمنان ايران زمين ، با آنكه همواره به مسالمت آميز بودن و بدون خشونت بودن جنبش ايمان داريم ، ولى تاريخ ثابت كرده كه اينگونه رفتار حكومتيان ، چنين واكنشهايى بدنبال خواهد داشت ، درس بگيريد و قبل از اينكه باخاك انداز جمعتان كنند به خود آييد ، هرچند كه اميدواريم كه روزى همه شما را در دادگاه عادلى محاكمه كنيم.

۱۳۸۹ مرداد ۱۱, دوشنبه

فروش اهريمن شيشه و كراك به بهاي رايگان!!!!!!


همانگونه كه مي دانيد پخش همه گونه بَنگ در سرتاسر ايران از سوي رژيم اسلامي پشتيباني مي شود و فروشندگان آن آزادانه آزادي خانواده ها و زنان و مردان را به بازي مي گيرند. كشور ما درباره اين ماده زهرآگين بيمارست و مردم بسياري در درون كشور به اين افيون گرفتارند.

ولي امروز چيزي در هنگامه انجام است. چيزي شوم كه دل دلاور ايرانيان را نشانه رفته است.. چيزي كه بسياري از دلسوزان و مبارزين درون و برون مرز نيز به خوبي آن را دريافته اند و براي جلوگيري و مبارزه با اين ترفند اهريمنان تلاش را آغاز نموده اند. و آن چيز اينست:

با گران شدن ترياك ، يك زن و مرد ترياكي كه توان خريد آن را ديگر نخواهد داشت ، براي خُماري خود بناچار روي به ماده هاي ويرانگر ولي بسيار ارزان كراك و شيشه مي آورد كه بسيار و بسيار ويرانگرند و نابود كننده آدمي

ايراني راستين ، هرگز و هرگز تَن به هيچ دود و دَمي نمي دهد.

ايراني راستين تندرستي خويش و مردمش را با هيچ چيز ديگر داد و ستد نمي كند.

ايراني هرگز به جايي نخواهد رسيد كه يك مشت كفتار او را ؛ موفنگي و معتاد و بَنگي بخوانند.

ايراني ،، ايراني تندرست مي خواهد

هم ميهن ، بكارگيري شيشه ، شيشه زندگيت را خُرد مي كند و تو به هيچي دگرگون مي شوي كه جايگاهت در فرجام مگر در آشغالداني بيت رهبري نيست. اين در زمانيست كه تو بايد از زير آوار برون آيي و شيشه فروشان بيت رهبري را به آشغالداني تاريخ فرو كني....

هم ميهن ، دچار شدن به كراك همه هستيت را در چشم برهم زدني و در جلوي چشمانت به كِرمهايي دگرگون مي سازد كه خُرده خُرده گوشتت را مي خورند. كِرمهايي كه از بيت رهبري كاري بر دوش دارند و آن نيست كردن دلاوري چون توست.

دلاوري كه زمين و زمان به آن نيازمند است.

امروز و آينده ايران به تو نيازمند است.

-

۱۳۸۹ مرداد ۳, یکشنبه

نه تنمون ضايع شده و نه رفاقتمون از بين رفته ، فقط حراميان رفقامون را دربند كردن ، همين!


خانواده زندانيان سياسى را دريابيم،

پيشنهاد ميكنم حساب بانكى اى براى كمك به خانواده زندانيان سياسى تشكيل دهيم ، در نبود هرگونه ستاد وسازمان و تشكيلاتى براى پشتيبانى از اين عزيزان همرزم و هم سنگرمان ، حال كه ما بيرون هستيم و احيانا دستمان به دهانمان ميرسد ، دست در دست هم دهيم و امكاناتى فراهم كنيم كه لا اقل گوشه اى از رسم دوستى و رفاقت و مرام را بانجام رسانده باشيم.
اگر چنين اقدامى شده و ما بيخبريم ، لطفا دوباره خبر رسانى كنيد ، اگر هم تابحال نشده ، لطفا نظرات و راهكارهاى خودتون رو هرچه سريعتر به هر شكل ممكن در بالاترين مطرح كنيد ، باشد كه با اتحادمون كمى از دل نگرانيهاى دوستان دربندمون رو كمتر كرده باشيم و بارى هرچند كوچك از روى دوش همسران و كودكان عزيز و احيانا والدين دوستانمون برداشته باشيم.

ياحق

برقرار باشين

-

۱۳۸۹ تیر ۳۱, پنجشنبه

سوره نامبارك خامنه!



آيه هايى كه چند ساعت پيش در غار على صدر نازل شد:
در توضيح حسن نزول آن در اين غار خداوند فرمودند: بخاطر داشتن نام على و صدارت او ميباشد.

سوره خامنه :

(الف) ( نون) (خ) (ر) -(۱) صلوات شما بر بنده يعنى (الله سابق) باد (۲) اى خداى بزرگ حضرت آيت الخامنه اى (۳) ماشما را با اجازه خود شما به مقام خدايى رسانديم (۴) باشد كه مومنان درس گيرند و التزام نمايند (۵) اى خداى ما بگو هرچه ميخواهى(۶) بنده در خدمت گذارى حى و حاضرم (۷) خامنت الله را شاكريم كه به ما نعمت هاى بيكران ارزانى نمود (۸) نعماتى كه زبان و مغز از شمارش آن قاصر است (۹) شما به ما آزادى بخشيدى (۱۰) وهمانا غضب نمودى كه شما رحمان و رحيمى (۱۱) قسم به قر آنت (كيهان) كه همانا از معجزات شما ميباشد (۱۲) كه نيست خدايى جز خامنت الله (۱۳) اى كسانى كه هنوز ايمان نياورديد ، اى اهل كتاب - اى فتنه گران و اى روزنامه نگاران - اى اهل قلم - اى اهالى عشق و حال - اى اهالى سبز - اى اهالى علم و دانشگاه و اى قوم كفار (ايرانى)- (۱۴) بدانيد و مستحضر باشيد كه رسولان ما اهل كتاب نباشند (۱۵) و همانا قمبل و منقل برايشان كافيست (۱۶) و اى كسانى كه ايمان آورديد(۱۷) برايتان بهشت مهياست با جويهايى كه از يك طرف خون روان است و از طرف ديگر نفت (۱۸) و خداوند راستگوى راستگويان است "كه اثبات آن بعهده عزت ضرغام است" (۱۹) و البته مكار تر از هر مكار(۲۰) و همانا كه بركات خداوند بسوى ملتزمين درگاه و ايمان آورنده گان روان ميشود(۲۱) كه خداوند رحمان و رحيم و خيلى باحال است و خودش نمره بيست است.
يك آيه هم به زبان اصلى مياوريم تا كسانى كه به معجزات ما ايمان نياورده اند ، بياورند انشا الخامنه اى:

الذين يتراشونه ريشا يبقونه السبيلا- اولائك فى مقعدهم دسته بيلا طويلا.
-
-

۱۳۸۹ تیر ۲۹, سه‌شنبه

چند سوال ساده :


آقاى دكتر ا. ن. دوهفته گذشت - از خودكفايى بنزين چه خبر؟
از ناو جنگى جماران و توليد انبوهش خبرى نيست؟
راستى از توليد انبوه جنگنده صاعقه ....؟
تانك ذوالفقار چطور شد؟
جنگنده شفق و آذرخش حالشون خوبن؟ به توليد زياد رسيدن؟
راستى قرارداد سواپ نفت با سردار محصولى چه نسبتى داشت؟
خانه خيابان فاطمى برقراره؟
سرنوشت ميلياردهاى گم شده شما چه شد؟ البته پولى نيست كه قابل شما رو داشته باشه!

بازم بگم؟

حيف كه اينجا زن و بچه رد ميشه !!!

.
.

۱۳۸۹ تیر ۱۹, شنبه

ولایت فقیه سالانه چقدر براى شهروندان ایرانى خرج در بر دارد؟



در ذيل مقاله اى بسيار جذاب و روشنگر از جناب دكتر مجيد محمدى (جامعه شناس) را مياورم , دريغ دانستم كه اين مقاله را همگان نخوانده باشند.


به دوستان عزيزم توصيه ميكنم كه حتما بخوانيد!!!



بنا به گزارش کاخ باکینگهام، دستگاه سلطنتى در بریتانیا در سال ۲۰۰۹ براى هر بریتانیایى به طور متوسط ۶۲ پنى هزینه داشته است که ۷ پنى کمتر از سال ۲۰۰۸ است. مخارج دستگاه سلطنتى براى مالیات دهندگان بریتانیایى ۳۸.۲ میلیون پوند در سال ۲۰۰۹ بوده است. (دیلى تلگراف، ۵ ژوییه ۲۰۱۰) تقلیل این مبلغ را مى توان به تلاش دستگاه سلطنتى براى تقلیل هزینه‌ها در شرایط بحران اقتصادى نسبت داد. بدین ترتیب هم کسانى که موافق سلطنت در این کشور هستند و هم کسانى که وجود این نهاد را حتى در این حد غیر عادلانه و در تقابل با حاکمیت بى قید و شرط مردم مى دانند با دستگاهى شفاف روبرو هستند که به مردم بریتانیا پاسخگوست.

آیا نهاد ولایت فقیه به عنوان نهادى غیر انتخابى و مبتنى بر امتیازات در ایران نیز چنین عمل مى کند؟ آیا شهروندان ایرانى حق دارند در مورد هزینه‌اى که براى ولایت فقیه از جیبشان مى رود سوال کنند؟ آیا مشخص است ولایت فقیه و دستگاه ذیل وى سالانه چقدر براى تک تک شهروندان ایرانى هزینه دارد؟ آیا دستگاه رهبرى در ایران را مى توان با سرانه ۶۲ پنى رتق و فتق کرد؟

جمهوریت یا مشروطه

در ایران نیز همانند همه جوامعى که حکومت جمهورى یا کاملا جمهورى نیست دو دیدگاه کاملا متقابل در مورد امتیازات روحانیت در حکومت وجود دارد: دیدگاه جمهوریخواه که امتیازات را براى هر قشر و گروهى یا تبعیض علیه هر قشر و گروهى را اساسا نفى مى کند، و دیدگاه مشروطه خواه که فرهنگ سیاسى جامعه را در شرایط امروز متناسب با حکومت جمهورى نمى داند و معتقد است بدون یک مرکز یا هسته استبدادى یا فرا انتخابى (مطلقه، دائم‌العمرى، فرا قانونى) کار دولت در ایران پیش نمى رود. در این دیدگاه دوم، دسته‌اى حکومت قشر صاحب امتیاز را با حفظ ضوابط و شرایطى مى پذیرند (مشروطه قانونى و پارلمانى) و دسته اى دیگر به هیچ ضابطه‌اى در عمل وفادار نیستند (حکومت مطلقه و انتصابى فقیه).

دسته اول ولى فقیه را شبیه ملکه بریتانیا مى خواهند که اولا در چارچوب ضوابطى خاص در کار حکومت دخالت کند و کار مردم را به مردم بسپارد، ثانیا دستگاه تحت نظر وى شفاف عمل کند و به مردم پاسخگو باشد، ثالثا فراتر از رقابت‌هاى سیاسى بایستد و نماد وحدت ملى باشد، و رابعا امکان نظارت بر این دستگاه و نهادهاى ذیل وى توسط نهادهاى قانونى کشور وجود داشته باشد. ضرورت چنین دستگاهى از نگاه مشروطه گرایان (خواه سلطنتى و خواه ربانى سالار) دخالت این نهاد در شرایط بحران سیاسى و تصمیم گیرى در شرایط اختلافات کشنده و فلج کننده است. آیا چنین شرایطى ر ایران محقق شده است که مشروطه خواهان قانونگرا یا پارلمانى پس از سى سال هنوز از این دیدگاه دفاع مى کنند؟ آیا اصولا روحانیت شیعه از یک سو و نهادهاى جامعه مدنى در سوى دیگر آماده توافق بر سر چنین نهادى با محدودیت هاى ذکر شده بوده‌اند؟ سطح شفافیت مالى از امورى است که بستر این آمادگى را توضیح مى دهد.

ورودى‌ها

سالانه ده‌ها هزار میلیارد تومان به حساب بیت رهبرى ریخته مى شود. منابع مشخص و شناخته‌ شده این ورودى‌ها درآمد آستان‌هاى قدس (درآمد حاصل از غبار روبى و موقوفات رضوى یا دیگر قبور خاندان ائمه در ایران)، بنیادها (مثل مستضعفان و جانبازان، شهید، ۱۵ خرداد، مسکن) و مجموعه اوقاف کشور هستند. همچنین در کشورى که ولى فقیه صاحب اموال بى صاحب، مصادره‌اى و انفال (تمام معادن زیر زمین، اراضى موات، جنگل‌ها و دیگر منابع طبیعى) به حساب مى آید منافع ناشى از اجاره یا فروش همه این‌ها به حساب رهبرى ریخته مى شود یا مى تواند ریخته شود.

در عرض سى و یک سال گذشته حتى در حد یک صفحه کاغذ گزارشى از حساب‌هاى رهبرى و دستگاه وى و دخل و خرج این حساب‌ها به مردم ایران عرضه نشده است. در مقابل بر اساس مصوبه‌هاى مجلس انتصابى دستگاه رهبرى از نظارت دستگاه هاى قانونى کشور استثنا شده‌اند. حتى مشخص نیست خبرگان رهبرى که وظیفه نظارت بر دستگاه وى را بر عهده دارند اما به طور غیر مستقیم منصوب وى هستند از این امور اطلاعى داشته باشند. هیچ کس به جز خاصان درگاه ولى فقیه نمى دانند سالانه چقدر درآمد از آستان قدس یا غبار روبى ضریح امام هشتم شیعیان یا از شرکت‌ها و موسسات وابسته به بنیادها به حساب رهبرى ریخته شده است و این درآمدها چگونه هزینه شده‌اند.

درآمدهاى نجومى بنیاد جانبازان که حدود ۱۰ تا ۲۰ درصد تولید ناخالص ملى کشور (حدود ۳۰ تا ۶۰ میلیارد دلار) را در اختیار دارد هیچگاه اعلام نشده است. بر اساس برخى تخمین‌ها بنیاد جانبازان سالانه صدها میلیون تا چند میلیارد دلار درآمد دارد. با این اطلاعات در ایران به صورت اطلاعات فوق سرى رفتار مى شود.

به دلیل همین عدم شفافیت است که همواره شایعاتى در مورد اخذ درصدى از درآمد نفت، درصدى از فروش هر اتومبیل و بسیارى دیگر از درآمدهاى دولت توسط دستگاه رهبرى میان مردم مطرح بوده است. مسئولیت اخلاقى و قانونى این شایعات نه بر عهده مردم بلکه بر عهده دستگاه رهبرى است که با پنهانکارى زمینه را براى این گونه شایعات فراهم مى کند. همچنین هیچگاه در مورد ثروت و درآمد افراد وابسته به خانواده خمینى و خامنه‌اى اطلاعاتى به مردم داده نشده است که این هم فضا را براى انواع حدس‌ها و گمان ها (در جامعه اى که سوء استفاده از قدرت یک اصل است و نه استثنا) فراهم مى آوره است. از همین جهت فهرست هاى گوناگونى از حساب‌هاى بانکى افراد منسوب به خامنه‌اى به سایت‌هاى اینترنتى راه یافته است.

خروجى‌ها

دستگاه رهبرى هیچ گاه روشن نکرده است چگونه ده ها هزار میلیارد تومان درآمد خود را هزینه مى کند: چقدر در حوزه‌هاى علمیه هزینه مى شود؟ مراکز تبلیغاتى حکومتى (تحت نظر خامنه‌اى و نه دولت) در خارج کشور سالانه چقدر هزینه دارند؟ چه میزان در خارج از کشور تحت عنوان تبلیغات اسلامى به گروه‌هاى ستیزه جو داده مى شود؟ آیا کمک‌ها به حماس و حزب الله یا دیگر گروه ها همه از حساب دولت و بر اساس تبصره‌هاى بودجه پرداخت مى شوند یا دستگاه رهبرى نیز در این حوزه هزینه مى کند؟ دستگاه رهبرى از حیث اداره و پرسنلى چقدر هزینه دارد و چه افرادى با چه مناصبى در این دستگاه حقوق و مزایا و مواجب مى گیرند؟ به چه افرادى (سیاسیون، هنرمندان، ادبا و غیره) به طور مرتب یا هر از چند گاهى از طرف بیت رهبرى پول پرداخت مى شود و این پرداخت‌ها چقدر است؟ در مورد این پرسش‌ها، جامعه ایران در تاریکى مطلق به سر مى برد.

در این میان تنها حدس ها و گمان‌هایى به چشم مى خورد. خامنه‌اى بیشترین شهریه را به طلاب حوزه‌ها مى پردازد، پرداختى که از دوره وى توسط رهبرى باب شد. اگر به طور متوسط ماهى ۶۰ هزار تومان (که بسیار محافظه کارانه در نظر گرفته شده است) به ۵۰ هزار طلبه شیعه از سوى خامنه‌اى پرداخت شود سالانه ۳۶ میلیارد تومان فقط میزان شهریه پرداختى است. خامنه اى داراى دفترى در قم است که به بسیارى از مدارس علمیه کمک مالى مى کند. گفته مى شود سالانه حدود ده میلیارد تومان به موسسات زیر نظر مصباح پرداخت مى شود (پابوسى مصباح از خامنه‌اى نمى تواند چندان ارزان قیمت بوده باشد). حوزه‌هاى علمیه اهل سنت نیز شهریه و دیگر هزینه‌هاى خود را از دستگاه رهبرى دریافت مى کنند تا مطیع ولى فقیه باشند. خامنه‌اى براى تحکیم مرجعیت خود به طلاب مستقر در نجف نیز شهریه مى پردازد (بنا به یک خبر، حدود ۱۲۰ هزار دینار عراقى معادل حدود یک میلیون ریال در ماه براى طلابى که درس خارج مى خوانند). در دیگر مدرس علمیه شیعه در لبنان و افغانستان و هند و بحرین و پاکستان نیز چنین هزینه‌هایى صرف مى شوند.

دستگاه رهبرى به انواع پروژه‌هاى ساختمانى (مدرسه، خوابگاه) در قم و مشهد و دیگر شهرها و کشورها مشغول است که سر به صدها میلیارد تومان مى زنند. خامنه‌اى در سفرهاى استانى خویش به کسانى که به دست بوسى وى مى روند سکه و پول نقد مى داده است (میزان آن روشن نیست) و اصولا سفرهاى استانى احمدى نژاد و جمع کردن نامه براى پرداخت پول نقد نوعى تقلید از رهبرى است.

دستگاه رهبرى امروز به یک دیوانسالارى عریض و طویل با هزاران کارمند و ده ها موسسه‌ تبلیغاتى و مدرسه در سراسر دنیا تبدیل شده که به بودجه‌اى چند صد میلیون دلارى سالانه براى اداره خود نیازمند است. تنها یک قلم از هزینه‌هاى این دستگاه که از طریق بودجه مجلس در داخل پرداخت مى شود حقوق و مزایاى حدود سى هزار نیروى سپاه انصار المهدى است که وظیفه حفاظت از خامنه‌اى و دیگر سران کشور را بر عهده دارد.

بودجه نهادهاى انتصابى و زائد تحت نظر رهبرى مثل شوراى نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نیز که از بودجه عمومى استفاده مى کنند نیز بخشى از هزینه هاى نهاد رهبرى است. با حذف ولایت فقیه و بازگشت حاکمیت به مردم این دستگاه‌ها نیز حذف و بودجه آنها صرف خدمات عمومى خواهد شد. عدم شفافیت نهاد رهبرى تا آن حد براى حکومت جدى است که حتى بودجه مصوب نهادهاى تحت نظر ولى فقیه مثل مجمع تشخیص و شوراى نگهبان در قانون بودجه مصوب مجلس نیز ذکر نمى شود.

گرانفروشى رهنمودها

در طول سى و یک سال گذشته رهبرى یا رئیس دفتر وى حتى براى یک بار در برابر خبرنگاران رسانه‌ها ننشسته‌اند تا به این پرسش‌ها و پرسش‌هاى دیگر پاسخ دهند و اصولا اگر کسى شجاعت به خرج داده و این سوالات را در فضاى ایران بپرسد بلافاصله سروکارش با دستگاه قضایى یا امنیتى است. رابطه میان رهبرى و دفتر وى با مردم یک طرفه است: رهنمودهایى از سوى این فرد یا دفتر وى اعلام مى شود و همه باید از آن ها بهره بگیرند و شکرگزار باشند.

پایین ترین حدس در مورد میزان ورودى و خروجى سالانه بیت رهبرى بر اساس اطلاعات فوق حدود سه و نیم میلیارد دلار و بالاترین حدس حدود ۱۸ میلیارد دلار (دومى، حدود پنج درصد بودجه سالانه کشور) است (اینها بر اساس مجموعه‌اى از حدس و گمان محاسبه شده‌اند و اگر دستگاه رهبرى آنها را خلاف واقع مى داند ارقام اصلى را اعلام کند). بدین ترتیب دستگاه رهبرى و ولایت فقیه سالانه میان پانصد تا دو هزار و پانصد دلار براى تک تک شهروندان ایرانى هزینه ایجاد مى کند. مشخص نیست چه حد از این میزان به مردم باز مى گردد (مثل هزینه‌هایى که بنیاد جانبازان براى جانبازان مى کند یا نمى کند) و چه حد هیچ نسبتى با مردم ندارد. بخشى از هزینه‌ها مثل شهریه به طلاب نیز اصولا نسبتى با وظایف رهبرى کشور ندارد و تنها جاه طلبى براى دست یابى به مرجعیت عامه موجب پرداخت آنها شده که منجر به فربه شدن بیش از حد دستگاه روحانیت در کشور شده است.

***
یکى از علل سقوط سلسله قاجار هزینه‌ بالاى دربار و دستگاه سلطانى و خدمات اندک آن به جامعه بود. در مقابل یکى از دلایل تداوم نهاد سلطنت در بریتانیا هزینه پایین این نهاد و خدمات متناسب آن به کشور بوده است. بدین ترتیب یکى از عواملى که باعث سقوط نهاد ولایت فقیه در ایران خواهد شد این پرسش است که آیا هزینه‌‌اى که مردم ایران براى نهاد ولایت فقیه مى کنند با دستاوردهایش برابرى مى کند. حکومت زمینه‌هاى پاسخ به این پرسش را فراهم نیاورده است.



منبع : سايت الكترونيك راديو فردا ۱۳۸۹/۰۴/۱۵ ،

http://www.radiofarda.com/content/f35_Supreme_Costs/2092118.html


با درودى ديگر ، بدرود

.