کانون وبلاگ نویسان ایران

۱۳۹۰ شهریور ۸, سه‌شنبه

چند شعار پيشنهادى براى فردا و روزهاى آتى:قذافى آواره - سيد على ام تو راهه!

سيد على - قذافى - دو موجود اضافى***

ديكتاتورا شدن پر - بشار ، على ، معمر***

سوريه ، ليبى ، ايران - آزاديشونو ميخوان***

قذافى آواره - سيد على ام تو راهه***

سيد على بيچاره - قذافى چشم براهه***

درياچمون آب نداره - چشم ديكتاتور خواب نداره***

سيد على خوب ميدونه - قذافى تنها نميمونه***

منتظر ايده هاى جديد دوستان هستيم - با سپاس - تافردا هشتم شهريور.
ياحق.



بالاترين

۱۳۹۰ شهریور ۶, یکشنبه

تنها راه دفن تعفن ولايت فقيه همانا آب شور درياچه اروميه است، چراكه هرچه بگندد نمكش ميزنند!


درياچه اروميه را نماد براندازى جمهورى ولايت فقيه ميكنيم ، آذر آبادگان ما پيش بسوى پيروزى ، نترسيد نترسيد ما همه باهم هستيم.
دست شما را ميبوسم ، دم همگى گرم.

بالاترين

۱۳۹۰ مرداد ۲۰, پنجشنبه

اى مسلمين جهان ، آيا ميدانستيد كه "قر آن" بيست سال پس از فوت محمد(ص) بوجود آمده؟


بعبارتى آن چيزى كه شما بر سر و چشمتان ميگذاريد را اصلا محمد نديده و نميشناسد.
آنچه در آن شكى نيست و بدرستى در تاريخ ثبت است، گرد آورى كتاب پيامبر اسلام پس از مرگ او بوده است. يعنى پيامبر اسلام در زمان حيات خود هرگز سعى در جمع آورى سروده هايش نكرد، اما پس از وى چنانچه در صحيح بخارى آمده است :
ابوبكر هنگام جنگ يمانه "زيد بن ثابت" يكى از منشيان "حضرت محمد" را فراخواند "عمر" هم حضور داشت و گفت : در جنگها ، كشتار كسانيكه قر آن را حفظ بوده اند شدت يافته و من بيم آنرا دارم كه اين كشتار ادامه پيدا كند، در نتيجه قسمت زيادى از قر آن از بين برود . بنظر من تو به جمع كردن قر آن اقدام كن. "زيد" به "عمر" ميگويد: چگونه من كارى كنم كه خود پيامبر نكرده است؟
در تاريخ آمده است، كه پنج نفر در ميان ياران پيامبر اسلام بودندكه در پى حفظ آيات و سروده هاى پيامبر اسلام ، آنان را بر روى پوستهايى مينوشتند.
اول- امام على
دوم-زيد بن ثابت
سوم-ابى بن كعب
چهارم-معاذبن جبل
پنجم-عبدالله بن مسعود
بارى، "زيدبن ثابت" در هنگامه "ابوبكر" براى گرد آورى قر آن قانع نميشود و براى دريافت قرايت صحيح آن ، جوياى كسى ميشوند كه آنرا حفظ كرده بود ، به "عمر" خبر ميدهند كه آن شخص در جنگ يمانه كشته شده است: از آن پس "عمر" بر آن ميشود كه حتما قر آن را گرد آورى كند (المصاحف)

خيلى باحاليما نه؟

۱۳۹۰ مرداد ۱۰, دوشنبه

گوشه ای از مضرات روزه برای سلامتی به قلم دکتر ویلیام جارویس

نوشته‌شده در ژوئیه 24, 2011 به‌دست vision

Description: http://visionisthetruth2.files.wordpress.com/2011/07/lm_jarvis.gif?w=100&h=100پروفسور دکتر ویلیام جارویس استاد بازنشته دانشکده پزشکی لوما لیندا(امریکا) ،متخصص سلامت عمومی و مدافع حقوق مصرف کنندگان در آمریکا است.تخصص های او شامل بهداشت آب، سلامت عمومی، پیشگیری و واکسیناسون و تکنولوژی غذا است. دکتر جارویس از مخالفان سرسخت روزه نیز هست. متن زیر ترجمه ی مقاله ای از این نخبه پزشکی آمریکا درباره مضرات روزه برای بدن است.(تخلیص شده) این مقاله به عنوان یکی از رفرنس ها در ویکی پدیا در بخش مضرات روزه (مدخل روزه) هم به کار رفته (رفرنس شماره 10 در ویکیپدیای فارسی-توضیح روزه)

Fasting

William T. Jarvis, Ph.D

روزه شامل دست کشیدن داوطلبانه از خوردن آب و غذا یا فقط غذا برای مدت مشخص است. روزه دارای سابقه ای طولانی در تاریخ است که به دلایل مختلف مذهبی و سیاسی انجام می شده است. برخی پزشکان مذهبی برای توجیه و تراشیدن فواید علمی برای آن، از روزه به عنوان پاکسازی بدن و یا درمان هر درد! یاد میکنند.از آن جمله می توان به هربرت شلتون نویسنده کتاب fit for life اشاره کرد که در سال 1981 منتشر شد و پر از اطلاعات علمی اشتباه بود.

برخلاف ادعاهای طرفداران، روزه بدن را پاکسازی نمی کند و باعث استراحت کبد نمی شود.ولی البته باعث انباشت سم در بدن و امراض کبد می شود! چون با فشار بر کلیه باعث انباشت ترشحات سمی مانند اوره می شود.

روزه می تواند برای سلامتی خطرناک باشد. به ویژه وقتی به دلایل مذهبی و سیاسی و بدون توجه به مسایل علمی و پزشکی اتخاذ شود. مثلا در رژبم روزه ای شلتون (که همانطور که قبلا اشاره شد پر از اشتباهات علمی هم بود)، شکل و مدت روزه برای افراد در سنین و شرایط گوناگون بدنی کاملا متفاوت بود. ولی در روزه های مذهبی و سیاسی همین مسائل هم رعایت نمی شود.

طرفداران روزه می گویند به دلیل روزه بسیاری از سموم از بدن خارج می شود. اما باید بدانید در مقابل شما در معرض هپاتیت، اختلالات کلیه، بیماری های خون، بیماری های قلبی، ورم مفاصل بیماری های اعصاب و روان یا حتی سرطان — بسته بر شرایط ارثی و یا نقاط ضعف ساختاری بدن شما – قرار می گیرید

تغییرات شیمیایی در خون در طول روزه میتواند تاثیرات خطرناکی بر سیستم بدن داشته باشد.از جمله احتمال مسمومیت‌های استامینوفنی که همراه با برخی داروها رخ میدهد. برهم خوردن تعادل گرمایی بدن، تشنگی مفرط، ضعف و نقصان مواد غذایی مورد نیاز بافت‌های بدن از جمله جنبه‌های منفی روزه‌گرفتن است. ایجاد حالات عصبی همراه با سردرد، بیخوابی و خستگی مفرط از دیگر عوارض روزه‌ داری است.

هنگامی که بدن با کمبود انرژی مواجه می‌شود بدن طی فرآیندی به نام کاتابولیسم شروع به شکستن ماهیچه‌ها و دیگر بافت‌های پروتئنی و تبدیل آن به انرژی می‌کند. این کاتابولیسم (در حالت روزه) در واقع نوعی «خود خوری» محسوب می‌شود که با تولید اوره و آمونیاک (به عنوان مواد فرعی) منجر به افزایش اسیدیته خون می‌شود. نتیجهٔ اسیدی شدن خون ضعف، خستگی شدید، کج‌خلقی، افسردگی، کاهش میل جنسی و احساس کسالت است.

روزه علاوه بر سمی کردن خون با مواد اسیدی، مانع از دفع کامل آنها از بدن نیز میشود. روزه باعث از دست رفتن سریع آب، پتاسیم و سدیم میشود. کاهش آب بدن منجر به کاهش حجم خون و در نتیجه کاهش فشار خون خواهد شد که به سرگیجه، احساس ضعف و یا غش منتهی میشود. کمبود شدید پتاسیم منجر به بهم خوردن ریتم ضربان قلبی میشود. این افت تپش قلب حتی ممکن است در مواردی به مرگ بینجامد. کسانی که روزه می‌گیرند ممکن است همچنین به کم‌خونی، ضعف ایمنی بدن، آسیب‌های کلیوی یا کبدی مبتلا گردند. همچنین آسیب‌های معده-روده‌ای یا نارسایی‌های گوارشی میتواند تا چند هفته یا چند ماه ادامه داشته باشد. روزه خصوصاً برای کودکان خطرناک است. از دست رفتن آب بیش از حد باعث کاهش سطح هوشیاری و یبوست و سنگ کلیه نیز می شود.

اثرات جسمی روزه:

به جز مغز که بیشتر از هر ارگان دیگری در بدن نیاز دائمی به گلوکز دارد و کمبودش باعث آسیب به مغز می شود، پایین آمدن شدید قند خون در نتیجه روزه باعث می شود بدن برای تامین کالری مورد نیاز شروع به کاتوبولیسم تجزیه بافت عضلانی و سایر پروتین های بدن کند. در هنگام روزه ، شکل کاتوبولیسم بدن تبدیل به “خود خواری” می شود که با ترکیب با سایر نتایج روزه مثل افزایش آمونیاک و اوره منجر به ضعف، خستگی، تحریک پذیری، افسردگی، میل جنسی کم، و احساس بیماری می شود.

روزه منجر به از دست دادن سریع آب، سدیم و پتاسیم است. این کار سبب کاهش حجم خون می شود همچنین کم خونی، کاهش ایمنی بدن، پوکی استخوان ، صدمه به کلیه ، یا آسیب کبدی از عوارض دیگر روزه است.

روانشناسی روزه:

روزه از دید مذهبی ارتبط زیادی با “خود آزاری “دارد.مرتاضان اعتقاد دارند بزرگترین رشد و لذت روحی آزار دادن و ضرر زدن به خود است.این موضوع به ضرورت ریشه ای ارتباط نزدیکی با فقدان اعتماد به نفس دارد.آنها از زجر و درد لذت می برند. مرتاض ها و افراد شدیدا مذهبی وقتی اتفاق خوبی برایشان می افتد احساس بدی می کنند زیرا خود را لایق ان نمی دانند و احساس بی ارزش بودن می کنند.

یکی از این افراد می گوید: ” وقتی بیمار ویا ناراحت هستم تفکر می کنم. در هنگام شادی تنها غفلت وجود دارد، پس من شادی نمی خواهم.من فقط درد و رنج می خواهم!

در پایان به شدت توصیه می کنم از روزه طولانی بپرهیزید.به خصوص اگر روزه شما شامل آب نخوردن هم هست، بیش از 6 ساعت آن را ادامه ندهید.ویا منتظر عواقب آن بر سلامتیان باشید.

لینک مقاله اصلی به انگلیسی

روزه و مرگ سلولهای مغز:

زمانی که بدنی گرسنه میماند، ابتدا به پلی ساکاریدی بنام گلیکوژن در کبد دست مییازد اما میزان گلیکوژن در کبد به آنقدر نیست که پاسخگوی چند ساعت گرسنگی را بدهد.پس بدن شروع به استفاده از چربیها میپردازد و چربیهای ذخیره شده را به نوعی کتون (cetone) تبدیل میکند. ( بوی بدی که از دهان روزه دار میآید، از همین کتون است)بیشتر سلولهای بدن این کتون را بعنوان ماده مغذی بکار میبرند.بغیر از مغز! بلی مغز فقط از گلوکز برای تهیه انرژی جهت فعالیتهای خود بهره میبرد.

گاهی اسلامگراها در باره تعداد سلولهایی سخن میگویند که در اثر استفاده از الکل از بین میرود.آیا تا بحال کسی تحقیقی در باره میزان مرگ سلولهای مغزی که در یک رمضان از کف مسلمانان میرود، تحقیق کرده است؟

و نکته ای از این اسف بارتر :دختر بچه ای را در نظر بگیرید که علیرغم سن رشد خود و فعالیت بیشتر بدنی از بزرگسالان، مجبور است 16 ساعت گرسنگی بکشد؛ چه بلایی بر سر مغز او میآید؟ آیا کسی تحقیق کرده است؟

دستگاه گوارش انسان دارای هورمونهای بخصوصی است که بشکل سیستم پیچیده و بسیار دقیقی دستورات لازمه را برای کل بدن صادر میکند .وقتی بدنی گرسنه میماند، بدن خود را به حالت شبیه کشوری (البته با مدیریت خردمندانه) در معرض قحطی میبیند. به همه سلولهای بدن دستور میرسد که کمتر مصرف کنند، میزان انتقال مواد مغذی به سلولها هم کاهش مییابد.یعنی متابولیسم بدن کند میگردد .حالا تصور کنید که معده فردی با خوردن سحری تا خرخره پر شود. دستور هورمونها بر متابولیسم چه خواهد بود؟ بعد این بدن بدبخت 16 ساعت گرسنگی بکشد و سپس سر افطار تا خرخره پر شود. رسماً هورمونها به حالتی مانند دیوانگی خواهند رسید .نهایتاً در آخر چند روز متابولیسم بدن فلج میشود.

در طب بهترین نوع غذا خوردن اینست که "بمقدار کم" و به "فواصل کم" خورده شود. اين سفارشی است که به بيماران قند خون، هم می شود آن هنگام که به مقدار کم و به فواصل کم خوراک خورده می شود بخودی خود قند خون تنظيم می شود. بنابراين نشان می دهد بدن تنظيم ديگری بجز آنچه مذهبيون سفارش می کنند دارد. کسانی که روزه سفارش می کنند از کمبود اکسيژن درمغزشان دچار تخيلاتی شده اند که آنرابيماری خودخوری هم میتوان نام برد.

هر کس خلاف این مسئله را بگوید یا از متابولیسم بدن زنده خبر ندارد یا انگیزه های دیگری دارد .تصفیه خون و پاکسازی بدن و... حرف های نادرستی ست که پایه ی علمی ندارد و یا از جانب پزشکان بی مسئولیتی گفته میشود که مصلحت را به حقیقت می فروشند.

در کنار آن ما به بعضی از مواد برای کارکرد صحیح بدن خود نیاز داریم: مثلاً به اسیدهای چرب اشباع نشده، به مقداری کلسترول، بعضی از اسیدهای آمینه، برخی از ویتامینها و مینرال ها که به عنوان کاتالیزور فرآیندهای متابولیسم بکار میآیند.و...از این روست که آدمی نیاز به خوردن غذاهای متنوع دارد تا بتواند این موادی را که کبد خود قادر به تهیه آنان نیست را تهیه کند. حالا نگاهی به منوی سحری و افطاری ملت بیاندازیم. بعضیها که لطف میکنند و سحری هم میل نمیکنند...نتیجه: موجود باد کرده و پف آلودتنی چون پنبه، بی شکل و ضعیف!

زخم معده و زخم دوازدهه (اثنی العشر):

از هورمون های گوارشی گفتم .یکی از کارهای قسمتی از این هورمونها، تنظیم میزان ترشح اسید معده، همچنین باز و بسته کردن دروازه خروجی معده است.این هورمونها را دیوانه کردیم چه اتفاقی میافتد؟ میزان ترشح اسید معده از کنترل خارج میشود، مخاط دوازدهه حساس میگردد و دروازه خروجی معده گاهی محتویات اسیدی را بداخل دوازدهه میریزد .نتیجه:هفته اول رمضان، مراجعات نسبتاً کم است .اما در هفته های بعدی استفراغهای جهنده خونی کف و دیوارهای سفید اورژانش را رنگین میکند .آیا کسی از آمار دقیق آن مطلع است؟ نه ما فقط میبینیم به اندازه هر قطره از آن استفراغها، خون میخوریم...

آغاز دیابت:

یکی از هورمونهایی که ستون فقرات تنظیم متابولیسم است، انسولین میباشد.انسولین میزان قند خون را تنظیم میکند. اگر قند زیاد در دست و بال باشد، انسولین بداخل خون ترشح شده، میزان مصرف قند توسط سلولها را افزایش میدهد. از طرفی دیگر به کبد دستور میدهد که قند را گرفته و بچربی تبدیل سازد. برعکس همین مسائل در هنگام گرسنگی پدید میآید .حالا سی روز، به تواتر چند ساعت، تا خرخره بخوریم و بعد گرسنه بمانیم. چه بلایی بر سر تنظیم انسولین میآید؟ برخی از لوزالمعده ها بشکلی در ساختن انسولین تنبلند (حالا بعلت ژنتیکی یا...) تا بحال بشکل کجدار مریزی، میزان انسولین بدن را تأمین میکردند (این را هم در نظر داشته باشید که پیدا کردن screening چنین انسانهایی borderliners در جامعه هزینه "غیر عملی" دارد) اما در برخورد با این فراز و نشیب های ناگهانی در ماه رمضان به ورشکستگی خواهند رسید .آیا کسی خبر دارد که یک ماه رمضان چند بیمار دیابتی به جامعه هدیه میدهد؟ آیا عوارض نهایی دیابت را میدانید؟ (کوری، از دست دادن کلیه ها، التیام نیافتن زخمها، که حتی گاهی به قطع اندامها میانجامد و...)آیا میدانید که هزینه یک بیمار دیابتی برای جامعه چقدر است؟)

سنگ کیسه صفرا:

صفرا ماده ایست که برای هضم غذا از طرف کبد تولید و در کیسه ای به همین نام ذخیره میگردد.وقتی که یکباره غذای چربی میخوریم، به این کیسه دستوری صادر میشود که محتویات خود را در داخل دوازدهه خالی کند.البته بیشتر اوقات صفرا در درون کیسه میماند و ته نشین شده و تشکیل سنگهای ریز و درشتی را میدهد .حالا باز تصور کنید که سر افطار، فرد روزه دار غذای چرب و نرمی را بعد از مدت مدیدی روزه داری خورد .این سنگها راه میافتند و چون اغلب از ضخامت مجراها بزرگترند، در وسط آنان گیر میکنند. فقط محض امتحان بروید و نگاهی به لیست عمل بخش جراحی عمومی در هفته های پایانی رمضان بیاندازید... فقط همین را برایتان بگویم که درد سنگ صفرا (کولیت) یکی از وحشتناکترین دردهای جهان است که فرد از روی درد خود را از زمین به سقف و از این دیوار تا به آن دیوار میزند.

و وحشتناکترین:

پانکراتیت حاد :

بدن برای هضم پروتئینها از آنزیمهایی بسیار قوی استفاده میبرد. این آنزیمها بشکلی است که در خارج از دوازدهه بی اثرند اما زمانی که با صفرا مخلوط شدند، صفرا چون چاشنی عمل کرده و به آنان قدرت میبخشد.عموماً مجرای این آنزیمهای لوزالمعده با صفرا جداگانه بوده اما هنگام نزدیک شدن به دوازدهه بهم ارتباط مییابند. این ورودی که میگویم بسیار ظریف و کوچک است.حالا تصور بفرمائید که مخاط دوازدهه ملتهب باشد.یا اینکه سنگی که از کیسه صفرا براه افتاده و اتفاقاً سر دوراهی ایندو مجرا گیر کند...این آنزیمی قوی در جایی خارج از دوازدهه (دوازدهه دارای روکش مخاطی خاصی است که آن آنزیم بدان بی اثر است) به چاشنی خود میرسد...بلی حدستان درست است بدن شروع به هضم کردن خود میکند!!علیرغم پیشرفت طب هنوز هم شانس مرگ برای پانکراتیت حاد بسیار بالاست.آیا کسی حق یا بهتر بگویم "جرأت" آمار گیری تعداد پانکراتیتهای حاد ماه رمضان را دارد؟ (توضیح دهم که از علل پانکراتیت حاد یکی fasting و دیگری مصرف بالای الکل است که عمداً در کتب پزشکی ایران، از مهمترین مورد چشم پوشی میگردد ولی به مورد دوم شدیداً اشاره میشود

بالاترين